عکاسی سـواد بصــری و نگاه هنری می‌خواهد

شیما هاشمی
شیما هاشمی
عکاسی سـواد بصــری و نگاه هنری می‌خواهد

عکس: رحیم بنی‌اسد آزاد

میزگرد

مقولۀ آموزش نه‌تنها در رشته‌های هنری بلکه در رشته‌های فنی و پزشکی چه از لحاظ کمی و چه از دیدگاه کیفی همیشه بحث‌برانگیز بوده است. در رشته‌های فنی و پزشکی کیفیت و کمیت آموزش مستقیماً با جان مردم در ارتباط است و کاملاً مشهود و قابل پیگیری قضایی اما در رشته‌هایی چون هنر و علوم انسانی، کیفیت و کمیت آموزش چنان مشهود نیست چون در تماس مستقیم با روح و روان مردم است نه جسم‌شان و حتی در مراجع قضایی هم مشمول پرداخت دیه نمی‌شود. داشتن سواد هنری، شاید لذت بردن از هنر و زیبایی بصریِ آنچه در اطرافمان است در ظاهر کم‌اهمیت جلوه کند، اما نفوذ عمیقی در جان و دلمان دارد که ناخودآگاه جسم را هم بیمار می‌کند. رساندن خوراک خوب به روح و روان جامعه از وظایف هنرمندان آن جامعه است. فرقی نمی‌کند این خوراک دسترنجِ تلاشِ هنرمند کدام رشته و ژانر هنری باشد؛ مهم آن رسالتی است که هنرمند با خلق اثرش به اتمام می‌رساند و این‌جاست که کیفیت و کمیت آموزش در رشته‌های هنری بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند. درواقع این هنرمند است که با خلق اثر هنری بر نوع رفتار، دیدگاه و کنش جامعه اثر می‌گذارد و می‌تواند گام‌های مهمی در رشد و تعالی یا تنزل یک جامعه بردارد. یکی از هنرهای تأثیرگذار در حیطۀ هنرهای تجسمی، عکاسی است. زیاد دیده یا شنیده‌ایم که یک عکس در صدر خبرهای جهان قرار گرفته و جوامع بشری را به واکنش واداشته است. عکس پسربچۀ مهاجری که کنار دریا جان سپرده بود، سال‌ها در یاد و خاطرۀ مردم ماند و چنان تأثیر ژرفی باقی گذاشت که درصد بالایی از هنرمندان سایر رشته‌های تجسمی و غیرتجسمی در وصف آن عکس به خلق اثر هنری پرداختند.

اما امروزه برخلاف رشد فزایندۀ عکس در رسانه‌ها و فضای مجازی، شاهد کاهش تعداد عکس‌های تأثیرگذار و حرفه‌ای هستیم؛ دسترسی آسان به عکس و دوربین باعث شده که ماهیت هنری و هویت اثرگذار آن در مسائل اجتماعی کم‌رنگ‌تر شود و به همین روال، تقاضا برای آموزش اصولی و ژانر هنری عکاسی هم کاهش چشم‌گیری داشته است. این مسئله بهانه‌ای شد تا در میزگردی متشکل از افراد متخصص در زمینۀ آموزش عکاسی، به بررسی بیشتر کیفیت آموزش عکاسی در کرمان بپردازیم.

برای پرداختن به این موضوع مهم، از آموزشگاه‌های رایان گرافیک و هفت‌سان که در زمینۀ عکاسی فعال هستند، دعوت کردم که مدیر آموزشگاه هفت‌سان از حضور در این میزگرد امتناع کردند. از آقای میرحبیبی مسئول انجمن سینمای جوان نیز دعوت کردم که ایشان هم با وجود اعلام آمادگی برای جلسه، به دلیل بروز مشکل شخصی نتوانستند حضور داشته باشند. با وجود تماس‌های مکرر با اداره کل ارشاد اسلامی استان جهت حضور کارشناس مربوطه از این اداره، متوجه شدم که هیچ کارشناسی برای آموزش و نظارت در حوزۀ عکاسی وجود ندارد و هیچ‌کس به‌عنوان نماینده از این اداره برای حضور در جلسه معرفی نشد. همین‌طور با وجود تماس‌های مکرر با سازمان فنی و حرفه‌ای موفق به صحبت با هیچ کارشناسی از این اداره هم نشدم و جالب این‌جاست که هیچ‌کدام از خط‌های تماسی این اداره وصل نمی‌شد که اصلاً بتوانیم طرح مسئله کنیم.

در نهایت میزگرد با حضور افراد زیر برگزار شد و آنچه در ادامه مطالعه می‌کنید، ماحصل صحبت‌هایی است که این افراد به عنوان نمایندگان آموزشگاه‌های آزاد هنری و دانشگاه در خصوص آموزش عکاسی و جایگاه آن در شهر کرمان مطرح کرده‌اند؛ قبل از پرداختن به اصل مطلب، مختصری با شرکت‌کنندگان در این میزگرد آشنا شوید؛

• عباس افضلی ننیز، پژوهشگر و مدرس عکاسی؛ عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید باهنر و مدیر گروه هنر اسلامی تا سال ۱۳۹۷ و مدیرگروه هنرهای نمایشی تاکنون.

• مینا ولی بحرینی، مدیر و مدرس آموزشگاه رایان گرافیک؛ فارغ‌التحصیل مهندسی معدن.

• مرضیه احمدی، کارشناس ارشد عکاسی از دانشگاه هنر تهران، مدرس عکاسی در دانشگاه‌های علمی کاربردی الماس هنر کیمیا کرمان و دانشگاه فنی و حرفه‌ای حضرت فاطمه کرمان.

• حمید صادقی، عکاس و مدرس عکاسی آموزشگاه‌های آزاد هنری، دبیر عکس خبرگزاری مهر در استان کرمان، عکاس آژانس عکس همشهری تهران و داور جشنواره‌های عکاسی.

شیما هاشمی: آموزش عکاسی را در کرمان از نظر کیفی و کمی در چه سطحی می‌بینید؟

حمید صادقی: آموزش عکاسی در کرمان جایگاه بدی ندارد ولی باید به کیفیت آموزش پرداخته شود. هنرجویانی که برای آموزش به آموزشگاه‌های آزاد هنری می‌آیند به چند دسته تقسیم می‌شوند؛ گروهی که عکاسی را کارِ فان و آسانی می‌بینند و به چشم تفریح به آن نگاه می‌کنند ولی وقتی وارد آموزش می‌شوند می‌فهمند چه کار سختی است؛ دوربین هشتاد، نود میلیونی می‌خرند و چون کشش آموزش علمی و عملی را ندارند خیلی زود پشیمان می‌شوند و مجبورند دوربین‌های کارنکرده‌شان را ارزان بفروشند. یک عده‌ای هم می‌آیند فقط برای گرفتن چند عکس معمولی حالا به صورت اتومات یا هرجور دیگر، فقط می‌خواهند دوره‌ای بگذرانند. بعضی‌ها هم فقط از روی بیکاری می‌آیند که یک مدتی مشغول باشند، بعد بروند دنبال کارهای دیگر و فقط بعضی‌ها کارشان خوب است که در همان آموزشِ پایه، گیر می‌کنند و جذب آتلیه‌ها می‌شوند چون در کرمان زمینۀ رشد و ادامۀ کار ندارند.

عباس افضلی ننیز: خیلی در جریان آموزش عکاسی در سطح شهر کرمان نیستم ولی با نمایشگاه‌هایی که می‌بینم، متأسفانه کمی دارد به بی‌راهه می‌رود که شاید مختص کرمان هم نباشد. در فضای مجازی هرکسی که دوربین دارد و یک رفیقِ خوش‌تیپ، عکاس مدلینگ شده و این‌ها بدآموزی دارد چون وقتی به دانشجویی که می‌خواهد جدی عکاسی را دنبال کند می‌گویی این عکست به این دلیل خوب است یا خوب نیست، نمونه‌ای به عنوان شاهد نشان می‌دهد که در اینستاگرام کلی لایک خورده؛ در صورتی که این اصلاً دلیل نمی‌شود که عکس خوبی باشد. حتی بعضی وقت‌ها در صفحۀ اینستاگرام عکاس‌هایی که به عنوان عکاس خوب در جامعه مطرح هستند هم عکس بدی می‌بینیم که اتفاقاً لایک زیادی هم خورده است. فضای کلی که در عکاسی کرمان در حال حاضر حاکم است، فضای خوبی نیست که ریشه‌اش هم برمی‌گردد به برداشت غلط جامعه؛ اینکه همه فکر می‌کنند استعداد عکاسی دارند و عکاس هستند. تجربه‌ای که ما همه‌مان در نمایشگاه‌های عکاسی‌ داشتیم؛ شخصی عکسی روی موبایلش نشان می‌دهد و می‌گوید «ببین بچۀ منم عکس گرفته» و در اصل منظورش این است که بچۀ من بهتر از تو عکس گرفته.

جنس آموزش عکاسی در دانشگاه‌ها با آموزشگاه‌های عکاسی کاملاً متفاوت است چون هنرجوهایشان متفاوتند.

در دانشگاه دو دسته دانشجوی عکاسی داریم؛ یک دسته دانشجویانی که رشتۀ عکاسی می‌خوانند و دستۀ دیگر دانشجویانی که رشتۀ فرش، مرمت و... می‌خوانند و واحد عکاسی دارند که جلسۀ اول از ۳۰ نفر فقط چند نفر دوربین دارند و نمی‌توانم به خاطر دو واحد عکاسی مجبورشان کنم دوربین بخرند، مجبورم با دانشجویی که دوربین ندارد در مورد شاتر و لنز حرف بزنم و یا تکنیک‌های عکاسی را آموزش دهم.

در هر رشتۀ دانشگاهی حالا از ادبیات گرفته تا رشته‌های فنی، یک‌سری دروس باید بگذرانید تا مدرک بگیرید که شامل دروس عمومی، تخصصی و پایه یا همان دروس عمومی رشته‌های هنری می‌شوند. چون دانشجویی که وارد دانشگاه هنر می‌شود درست یا غلط تصور می‌کند آمده دانشگاه که نقاش یا طراح فرش یا معمار شود، برای دروس تخصصی‌اش وقت و هزینه می‌کند اما برای دروس پایه که صرفاً سواد بصری دانشجو را ارتقا می‌دهند، نه؛ و عکاسی هم یکی از آن‌هاست؛ برای استاد، امکانش نیست و وظیفه هم ندارد در این واحد درسی عکاسی یاد بدهد آن‌هم به دانشجویی که دوربین ندارد، رشته‌اش عکاسی نیست و اصلاً معلوم نیست که به عکاسی علاقه دارد یا نه. خیلی وقت‌ها دانشجویی را که می‌خواهد فلان مبلغ هزینه کند و دوربین بخرد، جوری که توی ذوقش نخورد، منصرف می‌کنم چون همین دوربین بیست، سی و هفتاد میلیونی بعد از مدتی برایش می‌شود آینۀ دق و شش ماه یا شش سال بعد می‌فهمد اصلاً این کاره نیست و دوربینش را می‌فروشد.

مینا ولی بحرینی: در آموزشگاه ما با حدود ۲۰ رشته، عکاسی و تصویربرداری با مدرک بین‌المللی و قابل ترجمه‌، یکی از پرطرفدارترین رشته‌هایی است که زیر نظر فنی و حرفه‌ای، سالانه هنرجوی زیادی دارد.

دو دسته هنرجوی عکاسی داریم. یک دسته هنرجویانی که علاقه‌مند هستند و برای محک زدن استعدادشان و ادامه دادن می‌آیند؛ یک گروه هم کسانی که صرفاً به مدرک فنی و حرفه‌ای نیاز دارند برای اتحادیۀ عکاسان تا بتوانند آتلیۀ عکاسی باز کنند.

سطح کیفیت آموزش ما طبق مقررات فنی و حرفه‌ای است و اگر این روند درست نباشد هنرجوها در امتحان نهایی فنی و حرفه‌ای نمرۀ قبولی نمی‌آورند و مدرک نمی‌گیرند؛ حتی برای ارتقای سطح آموزش در طول دوره، ورکشاپ‌های زیادی برگزار می‌کنیم که هنرجو با طبیعت و محیط‌های دیگر آشنا شود. هنرجوی عکاسی نیاز به قدرت تجسم بالایی دارد که برای بعضی از هنرجوهای آموزش عکاسی سخت است. شاید اول علاقه باشد و عکس‌های خوبی هم بگیرند ولی حتی اگر دوره را تمام کرده و مدرک هم بگیرند، از دوره‌های پیشرفته استقبال نمی‌کنند و دیگر ادامه نمی‌دهند.

مرضیه احمدی: الآن حدود یک‌ سال است در دانشگاه‌های علمی کاربردی و الزهرا تدریس می‌کنم؛ نه در این دو دانشگاه، بلکه در همۀ دانشگاه‌ها سرفصل‌های دروس دانشگاهی همه قدیمی است. خودم دروسی را گذراندم که الآن هیچ کاربردی ندارند و حتی منابع آن‌ها، قدیمی است. نسل دهۀ شصت که ما هستیم، سرِ کلاس نت‌برداری می‌کردیم و به دروس تئوری اهمیت می‌دادیم، اما نسل جدید حتی جزوۀ آمادۀ کپی گرفته را هم نمی‌خواند و اصلاً سرِ کلاس‌های تئوری عکاسی شرکت نمی‌کند؛ پس نباید توقع خروجی خوبی داشته باشیم. شرح درس‌های رشتۀ عکاسی نیاز به بازنگری اساسی دارد و روند آموزش باید تغییر کند.

رشتۀ عکاسی دانشگاه علمی کاربردی، دو مقطع کاردانی و لیسانس دارد. همۀ دروس مقطع کاردانی، نظری است و اصلاً دروس عملی و کارگاهی ندارد و تمام درس‌های کارگاهی در مقطع لیسانس تعریف شده است.

من هم خیلی در جریان آموزشگاه‌ها نیستم، اما جسته و گریخته می‌شنوم که در عکاسی کاربردی، تبلیغاتی و مدلینگ، آموزش خوب است، اما ژانری که جایش خالی است، عکاسی هنری است.

هاشمی: از دید شما خروجی دانشگاه با خروجی آموزشگاه در رشتۀ عکاسی چه تفاوتی دارد و کدام تأثیرگذارتر است؟

افضلی ننیز: در عکاسی دو بحث مبانی فنی و نظری داریم که درواقع آموزش مسائل ریزِ فنی عکاسی حداکثر سه، چهار ماه زمان می‌برد و بقیه‌اش دکان و دستگاهی است که در آموزش راه ‌انداخته‌اند و بازارِ آموزش عکاسی را خیلی پررونق‌تر از خود عکاسی کرده‌اند؛ راه‌اندازی کلاس عکاسی، منفعتش خیلی بیشتر از انجام عکاسی مستند اجتماعی یا حتی عکاسی تبلیغاتی است.

هنرجو هم در دانشگاه و هم در آموزشگاه، مبانی اولیه را یاد می‌گیرد و این‌که چه تولید می‌کند به منِ معلم مربوط نمی‌شود؛ این هنرجوست که باید دنبال من بیاید و دانش‌جو باشد، اما متأسفانه هنرجویی که مبانی اولیه را یاد گرفته، دیگر خدا را بنده نیست و فکر می‌کند عکاس شده است؛ در حالی که باید سواد بصری و نگاه هنری خود را تقویت کند که این هم با لنز و دوربین فلان داشتن، امکان‌پذیر نیست. طرف به اندازۀ دو برابر وزن خودش لنز حمل می‌کند اما یک عکس خوب هم ندارد. این‌که خروجی نداریم، خیلی ربطی به آموزشگاه و دانشگاه ندارد، این هنرجو است که باید بفهمد و به این درک برسد که تازه اول راه است و باید در این مسیر مطالعه کرده و تجربه کسب کند. متأسفانه این قسمت را در خروجی‌هایمان نداریم.

ادامۀ این مطلب را در شماره ۵۹ ماهنامه سرمشق مطالعه فرمایید